صنعت فولاد در ایران امروز تنها یک بخش صنعتی نیست؛ قلب تپنده اقتصاد و یکی از معدود نقطههای اتکای کشور در دوران پرنوسان تحریمهاست.
به گزارش نبض صنعت، طی دو دهه اخیر، این صنعت توانسته از مرزهای محدود بازار داخلی فراتر رود و در زنجیرۀ جهانی فولاد بهعنوان بازیگری مهم ظاهر شود. ظرفیت تولید سالانه کشور که به بیش از ۳۰ میلیون تن رسیده، ایران را در فهرست ده تولیدکنندۀ بزرگ جهان قرار داده است؛ رقمی که تقریباً دو برابر مصرف داخلی است و همین فاصله، صادرات را از یک انتخاب داوطلبانه به ضرورتی راهبردی تبدیل میکند.
اما اتکای روزافزون به صادرات فولاد، چهرهای دوگانه دارد. از یکسو این صنعت یکی از مهمترین منابع ارزآوری در شرایط تحریمهای نفتی بوده و توانسته بخشی از فشارهای اقتصادی را کم کند. از سوی دیگر، همین وابستگی، فولاد ایران را در برابر نوسانات جهانی، تغییرات سیاستی کشورها، محدودیتهای بانکی و الزامات زیستمحیطی آسیبپذیر کرده است. در جهانی که فولاد سبز، شفافیت تجاری و انطباق با استانداردها تعیینکنندهاند، ایران نمیتواند تنها با اتکا به ظرفیت بالا و مواد اولیه غنی پیش برود.
تجربۀ کشورهایی مانند ترکیه و هند نشان میدهد که موفقیت در بازار جهانی تنها با تولید زیاد بهدست نمیآید. این کشورها با وجود ظرفیت کمتر، سهم صادراتی بیشتری دارند و دلیل آن دسترسی آسان به نظام بانکی جهانی، تسهیل تجارت، استفاده از فناوریهای نو و ایجاد روابط پایدار با مشتریان خارجی است. در مقابل، صادرکنندگان ایرانی بهدلیل محدودیتهای بینالمللی، ناچارند از مسیرهای غیرمستقیم و پرهزینه بهره ببرند؛ مسیری که نهتنها سودآوری را کاهش میدهد، بلکه ریسک تجارت را بالا میبرد و بازارهای هدف را شکننده میسازد.
چالش کیفیت و استانداردهای جهانی نیز از دیگر موانع اساسی است. ایران در تولید شمش و محصولات نیمهساخته جایگاه قابل قبولی دارد، اما در حوزه محصولات نهایی هنوز با استانداردهای بینالمللی فاصلههایی وجود دارد. بسیاری از خریداران جهانی در مسیر تولید کمکربن و فولاد سبز حرکت میکنند؛ روندی که بهزودی شرط اصلی تعاملات تجاری خواهد بود. اگر ایران امروز برای بهبود فرآیندهای تولید، کاهش شدت انرژی و ارتقای فناوری اقدام نکند، فردا با سدّ ورود به بازارهای مهم روبهرو خواهد شد.
در کنار محدودیتهای خارجی، سیاستگذاری داخلی نیز یکی از متغیرهای اثرگذار بر آینده صنعت فولاد است. طی سالهای اخیر، تصمیمات مقطعی درباره عوارض صادراتی، محدودیتهای ناگهانی، و سیاستهای کوتاهمدت به بیاعتمادی بازارهای خارجی دامن زده است. صادرات فولاد یک فرآیند بلندمدت است و مشتری خارجی انتظار ثبات، شفافیت و پیشبینیپذیری دارد. تغییرات ناگهانی به بهانۀ تنظیم بازار داخلی میتواند نهتنها معاملات جاری، بلکه اعتبار بلندمدت ایران را تحتتأثیر قرار دهد.
با وجود این چالشها، مزیتهای ایران همچنان قابل توجهاند. موقعیت ژئوپلیتیک مناسب، دسترسی به مواد اولیه و هزینه تولید نسبتاً پایین، ایران را در نزد بازارهای منطقهای به گزینهای رقابتی تبدیل کرده است. کشورهای همسایه مانند عراق، افغانستان، پاکستان، عمان و امارات از خریداران سنتی فولاد ایران هستند و بازارهای شمال آفریقا و آسیای مرکزی نیز ظرفیت توسعه دارند. با این حال، اتکا به بازارهای منطقهای کافی نیست؛ زیرا کوچکترین تنش سیاسی یا اقتصادی میتواند این بازارها را از ایران دور کند. تنوعبخشی به مقاصد صادراتی، ورود به بازارهای شرق آسیا و ایجاد تعاملات با اتحادیه اروپا، هرچند دشوار، برای بقای بلندمدت ضروری است.
اما مهمترین تهدیدی که میتواند تمام ظرفیتهای ایران را بیاثر کند، بحران انرژی است. کمبود گاز در زمستان و قطعی برق در تابستان، هرسال بخشی از ظرفیت تولید کشور را فلج میکند. صنعتی که ظرفیت ۳۰ میلیون تنی دارد، نمیتواند از تمام توان خود استفاده کند و این ناکامی، تعهدات صادراتی را زیر سؤال میبرد. بازار جهانی فولاد، بیش از هر چیز، تأمینکنندهای پایدار میخواهد. هر بار توقف تولید، ریسک از دسترفتن بازار را افزایش میدهد و اعتماد خریداران را کاهش میدهد.
نبود سرمایهگذاری کافی در زیرساختهای انرژی، نبود هماهنگی بین وزارتخانهها، و کوتاهنگری در سیاستگذاری، بحران انرژی را به یک معضل ساختاری تبدیل کرده است. حل این مشکل نیازمند دو مسیر همزمان است: در کوتاهمدت، ارتقای فناوریهای کممصرف و مدیریت بهینه مصرف؛ در بلندمدت، توسعه نیروگاههای جدید، سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر و تقویت شبکههای انتقال گاز و برق. بدون این اقدامات، هیچ برنامه صادراتی قابل اتکا نخواهد بود.
در این میان، نقش دولت تعیینکننده است. دولت نهتنها باید با سیاستهای پایدار از صادرات حمایت کند، بلکه باید تضمین کند که انرژی مورد نیاز این صنعت استراتژیک دچار نوسان نشود. نگاه کوتاهمدت به بحران انرژی و اعمال تصمیمات ناگهانی، فولاد ایران را در موقعیتی آسیبپذیر قرار میدهد. اما اگر نگاه راهبردی جایگزین شود، این صنعت ظرف چند سال میتواند موقعیت ایران را در زنجیرۀ جهانی فولاد تثبیت کند.
در مجموع، آینده صنعت فولاد ایران بر چهار ستون استوار است: تأمین پایدار انرژی، رفع موانع بانکی و تجاری، سرمایهگذاری در فناوریهای نو و فولاد سبز، و ثبات سیاستگذاری داخلی. هرگاه این چهار محور در کنار هم قرار گیرند، ایران میتواند نهتنها بازارهای فعلی را حفظ کند، بلکه سهم بزرگتری از تجارت جهانی بهدست آورد. اما بیتوجهی به آنها میتواند فرصتهای کنونی را به تهدید تبدیل کند.
فولاد ایران اکنون در نقطهای حساس ایستاده است؛ نقطهای که انتخابهای امروز، آیندهای روشن یا مبهم را رقم خواهد زد. میان ادامۀ روندهای مقطعی و پرخطر، یا حرکت به سمت اصلاحات بنیادین و پایدارسازی جایگاه جهانی. این انتخاب نهفقط مسیر صنعت فولاد، بلکه بخش مهمی از آینده اقتصاد ایران را تعیین خواهد کرد.
انتهای پیام















