در شرایط تورمی اقتصاد ایران، انتظار میرود فروشندگان برای جذب مشتری رقابت کنند اما بازار خودرو مسیری معکوس را طی میکند. مشتری با پول آماده، نهتنها در اولویت نیست، بلکه باید در صفهای طولانی فروش بایستد.
قرعهکشی خودرو؛ راهحل یا علامت بحران؟
قرعهکشی در اقتصاد، معمولاً برای توزیع منابع کمیاب استفاده میشود. اما خودرو، کالایی لوکس یا کمیاب نیست؛ یک محصول صنعتی است که باید متناسب با نیاز بازار تولید شود. تداوم قرعهکشی خودرو در ایران، بیش از آنکه راهحل باشد، نشانهای از شکست سیاستگذاری در تولید و توزیع است. وقتی عرضه از تقاضا عقب میماند، طبیعی است که بازار به ابزارهای غیرعادی پناه ببرد؛ ابزارهایی که نهتنها مشکل را حل نمیکنند، بلکه بیاعتمادی عمومی را تشدید میکنند.
قیمتگذاری دستوری؛ ریشه یک بحران مزمن!
یکی از مهمترین عوامل نابسامانی بازار خودرو، قیمتگذاری دستوری است. تعیین قیمت کارخانهای پایینتر از واقعیت بازار، پیامدهای متعددی به همراه داشته است:
شکاف قیمت؛ کارخانه تا بازار آزاد
فاصله قابل توجه قیمت خودرو در کارخانه و بازار آزاد، انگیزه سوداگری را تقویت کرده است. در چنین شرایطی، حتی کسانی که نیازی به خودرو ندارند، برای ثبتنام اقدام میکنند؛ چرا که برنده شدن، بهمعنای سود قطعی است. این شکاف قیمتی، عملاً بازار را از تعادل خارج کرده و مصرفکننده واقعی را به حاشیه رانده است.
انحصار؛ بازاری بدون انتخاب
در بازارهای جهانی، رقابت میان برندها، کیفیت و قیمت را تنظیم میکند اما بازار خودروی ایران، سالهاست با انحصار ساختاری دستوپنجه نرم میکند. وقتی گزینههای خرید محدود است و واردات هم با موانع جدی مواجه میشود، مشتری حق انتخاب واقعی ندارد. در چنین بازاری، فروشنده نگران از دست دادن مشتری نیست چون میداند صف همیشه وجود دارد.
بازار خودرو؛ آینه تمامنمای اقتصاد ایران
آنچه امروز در بازار خودرو میگذرد، فراتر از یک مشکل صنفی است. این بازار، تصویری فشرده از اقتصاد ایران ارائه میدهد؛ اقتصادی که در آن:
– پول نقد قدرت تعیینکننده ندارد
– صف جای بازار را گرفته
– شانس جای انتخاب نشسته
– «منت» به بخشی از فرآیند خرید تبدیل شده است
این وضعیت، نه طبیعی است و نه پایدار. پرسشی که بیپاسخ مانده است. تا چه زمانی خرید خودرو باید با ابهام، تأخیر و قرعهکشی همراه باشد؟ تا کی مردم برای خرج کردن پول خود، منت بکشند؟ چه زمانی بازار خودرو از یک وضعیت استثنایی، به یک روال عادی بازمیگردد؟ پاسخ این پرسشها، در اصلاح ساختارها، پایان قیمتگذاری دستوری، ایجاد رقابت واقعی و بازگرداندن منطق اقتصادی به بازار نهفته است؛ مسیری که بدون آن، صفها کوتاه نخواهند شد و قرعهکشیها پایان نخواهند گرفت.
انتهای پیام















