اخیرا هر زمان از انحصار در بازار خودرو و افزایش قیمت و راهکارهای برونرفت از این وضعیت سخن به میان میآید، چند چهره ثابت و مشخص با عناوین مختلف که خود را به عنوان نماینده قطعهسازان معرفی میکنند، به عنوان مدافعان سازندگان خودرو در میدان حاضر میشوند و عملا به عنوان سخنگوی خودروسازان عمل میکنند.
کارخانههای خودروسازی ایران نه تنها باعث رونق شرکتهای قطعهساز نشدهاند بلکه در عمل اکنون، ۹۵ درصد از شرکتهای قطعهسازی ورشکسته و تعطیل هستند و کارکنان آنها بیکار شدهاند.
اگر پای صحبت قطعهسازان حقیقی بنشینید متوجه میشوید که چگونه چند شرکت وابسته و دارای رانت، تامین قطعات را بهطور انحصاری و بدون انجام تشریفات قانونی و واقعی دراختیار گرفتهاند و عملا به عنوان واسطه، همان سفارشات را با قیمت بسیار پایینتر از قطعهسازان خرد مطالبه میکنند.
آن قطعهسازان نیز برای حیات حداقلی خود به نوعی مجبور به باج دادن به آنها شده و در واقع دارندگان رانت و روابط، به عنوان دلال و واسطه بیشترین سود را کسب کرده و سایر شرکتهای قطعهسازی را به بندگی و بیگاری کشیدهاند. به عبارت دیگر فقط از آنها به عنوان سپر انسانی و ابزاری برای رسیدن به مقاصد خود استفاده میکنند.
شرکتهای دلال؛ عامل ورشستگی قطعهسازان
یکی از عوامل ورشکستگی صنعت خودرو ایران همین چند شرکت به ظاهر قطعهساز ولی در واقع دلال و رابط میان قطعهسازان و کارخانه هستند. همینها که با هزینه کردن پولهای بادآورده برای مدیران صنعت خودرو، رفیق گرمابه و گلستان آنها شدهاند و بهواسطه این نزدیکی ناصواب، قیمت قطعات، با چند برابر قیمت، برای خودروسازان فاکتور میشود. حاصل این امر چیزی جز زیان برای تولیدکننده و مصرفکننده نخواهد بود.
بسیاری از قراردادهای تامین قطعه بدون طی تشریفات قانونی و صرفا از طریق رابطه و رانت منعقد میشود یا اگر تشریفاتی صورت میپذیرد، صوری و ظاهری و برای فریبدادن نهادهای نظارتی و افکار عمومی است.
شرکتهایی که توان رقابت سالم را ندارند
شرکتهای قطعهسازی مذکور که همواره فریاد واأسفا برای بیکاری کارکنان سر میدهند لازم است مشخص کنند که آیا در اساسنامه آنها صرفا ساختن قطعه برای دو شرکت خودروساز نوشته شده و ایشان توان ساخت سایر قطعات برای سایر صنایع را ندارند؟
آیا در این مملکت با ۸۰ میلیون جمعیت در این همه صنایع مختلف هیچ قطعه دیگری مورد نیاز نیست که اگر قطعات خودرو به ایشان سفارش داده نشود قادر به ادامه حیات خود نیستند؟ جواب مشخص است؛ این شرکتها توان حضور و رقابت سالم در عرصههای دیگر که رانتی در آنها نباشد را نه به لحاظ قیمت و نه به لحاظ کیفیت ندارند و اگر این مسیر پرسود رانت و انحصار را که درواقع زیان آن از جیب ملت دادهمیشود ببندیم، توان ادامه حضور در صنعت قطعهسازی را ندارند.
استفاده از کلمه ابزاری «تولید ملی» و «ایجاد اشتغال» به نوعی ظاهرسازی است و دیگر بر همگان مشخص است بسیاری از این مدعیان عرصه تولید قطعه و ایجاد اشتغال، حتی توان بستهبندی قطعات ادعایی تولیدی خود را نیز ندارند. هولوگرام و برچسب ساخت ایران آنها نیز در چین تولید میشود و آنها فقط برچسب را بهروی جعبه میچسانند.
نهادهای نظارتی و اطلاعاتی باید با تمرکز بر رابطه این شرکتها و خودروسازان و بررسی قراردادها و شنیدن صحبت دلسوزان واقعی صنعت قطعهسازی و خودرو کشور، شر آنها را از صنعت خودرو و جیب مصرفکنندگان کوتاه کنند؛ البته اگر توان و ارادهای دارند.
علی خسروانی – فعال بازار خودرو
انتهای پیام